تحکم کردن
مترادف تحکم کردن: زورگفتن، زورگویی کردن، امر کردن، حکم کردن، دستور دادن، حکومت کردن، فرمانروایی کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تحکم کردن، سلطه جویی کردن، مستبدانه حکومت کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید