تحویل سال. [ ت َح ْ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) تحویل سنه. سال گردش. حلول. داخل شدن در دقیقه اول سال نو به نوروز. تحویل شدن سال. بیرونی در تحویل سالها آرد: سال آن مدت است که آفتاب بدو یک بار همه فلک بروج را بگردد و بدانجای بازآید کجا به اول بود.و سال عالم بحسب اتفاق احکامیان از رسیدن آفتاب بسرحمل [ است ]. ( التفهیم چ همائی ص 207 ) : آنچه من دیدم در این تحویل سال از جود تو نی بهار از ابر دیده ست و نه از خورشید کان.
فرخی.
نابریده عشرت عید تو از تحویل سال ناگسسته بزم نوروزت ز جشن مهرگان.
فرخی.
فرهنگ فارسی
تحویل سنه سال گردش حلول
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: حلول) اصطلاحی نجومی، به مفهوم جابه جایی نقطه ای (مثلاً مرکز سیاره) از موضعی به موضع دیگر، به ویژه از آخر برجی به اول برج بعد. لحظۀ عبور خورشید از نقطۀ اعتدال ربیعی (بهاری) یا، به اصطلاح، از برج حوت به بُرج حَمَل، لحظۀ تحویل سال شمسی نامیده می شود. تحویل سال شمسی و آغاز سال نو در ایران (نوروز) دقیق ترین و طبیعی ترین شروع سال جدید (شاید در سراسر جهان) است، که با آیین های ویژه و کهن همراه است. تحویل سِنی اَلموالید، که در علم احکام نجوم اهمیت تمام داشته است، لحظاتی در سنوات بعد از ولادت را گویند که در آن ها خورشید به همان نقطه از دایرةالبروج وارد می شود که به هنگام ولادت وارد شده بود. در باور عامه، زمین بر شاخِ گاوی و آن گاو بر گردۀ ماهی ای در دریایی بی کران است. براساسِ این باور، لحظۀ تحویل سال، لحظه ای است که گاو برای استراحت و رفعِ خستگی، زمین را از شاخی به شاخِ دیگر می گرداند. شرح خیام در نوروزنامه، جاحظ در المحاسن و الاضداد، و بیرونی در آثار الباقیه عن القرون الخالیه، حکایت از دیرینگی آداب تحویلِ سال در ایران دارد. این لحظه از دیرباز نزد ایرانیان خجسته و میمون بوده است، چنان که بیرونی معتقد است هرکس در بامداد نوروز، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند، از هر دردی شفا می یابد. لحظۀ تحویلِ سال را با شلیک توپی به آگاهی مردم می رسانند. همۀ اعضای خانواده گردِ سفرۀ هفت سین جمع می شوند و با حلولِ سالِ نو، بزرگِ خانواده دعای تحویلِ سال را می خواند و اعضای خانواده، به دیده بوسی، سالِ نو را به هم تبریک می گویند. در برخی شهرها، مردم در بقعه ها و حرم های متبرک، سال را تحویل می کنند. از این دم تا پایان جشن نوروزی دید و بازدید و عیدی دادن و عیدی گرفتن رونق دارد.