تحمش. [ ت َ ح َم ْ م ُ ] ( ع مص ) برافروختن از خشم. ( منتهی الارب ). برافروختن از خشم و غضب. ( ناظم الاطباء ). خشمگین شدن. ( شرح قاموس ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).