تحلیل فضایی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
تحلیل فضایی یا آمار فضایی عمدتاً به روش ها و تکنیک هایی گفته می شود که پدیده ها را با درنظر گرفتن ویژگی های توپولوژیک، هندسی و جغرافیایی آنها مطالعه می کند. استعمال و کاربرد این واژه نخستین بار توسط فرد کی. شیفر جغرافیدان آلمانی صورت گرفت زمانی که او در انتقاد از مکتب جغرافیای ناحیه ای یا افتراق مکانی از مفهوم فضا برای تدوین قوانین و نظریه علمی الهام گرفت. در زبان فارسی واژه انگلیسی space معادل با فضاست، درحالی که محل استقرار برابر با location و مکان[ ۱] نیز مترادف با place است. متأسفانه برخلاف وجود معادل فارسی برای space در بسیاری از کتاب ها و مقاله ها به جای واژه تحلیل فضایی، از تحلیل مکانی استفاده می شود و فضایی مترادف با مکانی یا locational در نظر گرفته می شود، درحالی که مکان ها نقاطی ثابت بر روی فضاست. در دنیای غرب ضمن تأکید بر مقوله فضا معمولاً با افزودن عبارت ژئو پیش از واژهٔ فضا، مراد را از فضای بیرونی و ماورای جو به فضای زمینی ( Geospatial ) بیان می کنند. خواننده باهوش و متفکر تیزبین باید بارها از خود بپرسد که چرا این سه واژه هر یک بار مفهومی جداگانه ای را دارند؟ چه فلسفه ای پشت این تعابیر پنهان است و چرا دنیای غرب با پیشرفت های برق آسا تا به این حد بر کاربست این مفاهیم در سپهرهای جداگانه پافشاری می کند.
شاید یک مثال ساده در تمییز مفاهیم موقعیت مکانی ( Location ) ، مکان ( Place ) و فضا ( Space ) این باشد که موقعیت های مکانی نقاطی با مشخصه طول و عرض جغرافیایی و بدون هویت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و تهی از معنا باشد ( همچون یک نقطه پرت در صحرای عربستان یا یک نقطه بین شهر تهران و کرج که بدون هویت برای شخص است ) ، درحالی که مکان به موقعیت های مکانی معنادار و با هویت گفته می شود. به عنوان مثال میدان انقلاب، شهر تهران، ایران یا خاورمیانه این در مورد طبیعت نیز صادق است. فضا در علوم زمین و علوم اجتماعی چیزی فراتر از این دو و انتزاعی است، همچون ظرفی است که این نقاط در درون آن قرار می گیرند. در سیستم دکارتی به صورت x و y تعریف می شود همان که کره زمین را به صورت شبکه بندی شده نشان می دهند و نقاط را بر روی آن می آورند. به اتاق خالی می ماند که هنوز ملزومات خود را بر روی آن نچیده اید و به محض آن که آن را چیدید، حال می توانید بگویید کتابخانه تان در کدام بخش از این فضا قرار گرفته است. یا نقشه کره زمین که کشور، شهر یا خانه تان را پیدا می کنید یا آسمان که ستاره ها در آن می درخشند، از هم فاصله دارند یا پرنورتر و کم نورترند. البته این تفسیری مطلق از فضا است. برداشت فضای نسبی و فضای رابطه ای نیز وجود دارد که در این صورت فضای جغرافیایی مورد نظر ما قدری واقعی تر، فلسفی تر و پیچیده تر می شود که نیازمند فهمی فراپوزیتویستی است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشاید یک مثال ساده در تمییز مفاهیم موقعیت مکانی ( Location ) ، مکان ( Place ) و فضا ( Space ) این باشد که موقعیت های مکانی نقاطی با مشخصه طول و عرض جغرافیایی و بدون هویت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و تهی از معنا باشد ( همچون یک نقطه پرت در صحرای عربستان یا یک نقطه بین شهر تهران و کرج که بدون هویت برای شخص است ) ، درحالی که مکان به موقعیت های مکانی معنادار و با هویت گفته می شود. به عنوان مثال میدان انقلاب، شهر تهران، ایران یا خاورمیانه این در مورد طبیعت نیز صادق است. فضا در علوم زمین و علوم اجتماعی چیزی فراتر از این دو و انتزاعی است، همچون ظرفی است که این نقاط در درون آن قرار می گیرند. در سیستم دکارتی به صورت x و y تعریف می شود همان که کره زمین را به صورت شبکه بندی شده نشان می دهند و نقاط را بر روی آن می آورند. به اتاق خالی می ماند که هنوز ملزومات خود را بر روی آن نچیده اید و به محض آن که آن را چیدید، حال می توانید بگویید کتابخانه تان در کدام بخش از این فضا قرار گرفته است. یا نقشه کره زمین که کشور، شهر یا خانه تان را پیدا می کنید یا آسمان که ستاره ها در آن می درخشند، از هم فاصله دارند یا پرنورتر و کم نورترند. البته این تفسیری مطلق از فضا است. برداشت فضای نسبی و فضای رابطه ای نیز وجود دارد که در این صورت فضای جغرافیایی مورد نظر ما قدری واقعی تر، فلسفی تر و پیچیده تر می شود که نیازمند فهمی فراپوزیتویستی است.
wiki: تحلیل فضایی
پیشنهاد کاربران
بررسی چیدمان و آرایش نسبی نقاط و مکان ها به صورت سلسله مراتبی از آنها و روابط متغییر بین آنها را درجهت رسیدن به بهترین بازدهی را تحلیل فضایی گویند