[ویکی نور] تحلیل الکلام فی فقه الإسلام، اثر ارزش مند آیت الله شیخ راضی نجفی تبریزی از معاصرین فقیه نام دار آیت الله بروجردی می باشد که این کتاب را در تحلیل و بررسی فقهی موضوع مکاسب و بیع، به زبان عربی تألیف نموده است.
ایشان، کتاب خود را در دو قسمت تنظیم کرده که بخش اول آن مربوط به بحث مکاسب بوده و به طور خاص از مکاسب محرمه بحث نموده است. بخش دوم در باره بیع بوده که خود از دو قسمت بیع و شروط المتعاقدین تشکیل یافته است.
مؤلف، در ابتدای این بخش به مقدماتی پرداخته که برای روشن شدن مطلب کارآیی بسزایی دارند. اولین آنها در باره معنای کسب است؛ کارهایی که انسان برای جلب منفعت و تحصیل حظ انجام می دهد، مانند کسب مال و طلب علم، کسب نامیده می شود.
واژه کسب هم در مورد آن چیزی به کار می رود که انسان آن را برای خود اخذ می نماید و هم در مورد آن چیزی که برای غیر تحصیل می کند، ولی واژه اکتساب تنها در مورد چیزی که انسان برای خودش به دست می آورد، استعمال می شود. پس بین کسب و اکتساب رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است، زیرا هر کسبی اکتساب نبوده اما هر اکتسابی کسب می باشد.
ایشان برای بیان فوق شواهدی از آیات قرآنی نیز ارائه نموده، سپس به بیان روایاتی که در آنها نوعی ترغیب و تشویق به کسب وجود دارد پرداخته است؛ برای نمونه روایتی از امام علی(ع) آورده که می فرماید: «تعرضوا للتجارات فإن لکم فیها غنی عما فی أیدی الناس و إن الله یحب المحترف الأمین، المغبون غیر محمود و لا مأجور».ایشان در ادامه منظور از این ترغیبات را غالبا در امور تولیدی دانسته، می فرماید: عمل با بازو و کار دستی خود از فضائلی محسوب می شود که روایات بسیاری به آن تصریح نموده اند؛ برای مثال در روایت دیگری از امام علی(ع) آمد: «فأوحی الله إلی داود(ع) إنک نعم العبد لو لا أنک تأکل من بیت المال و لا تعمل بیدک شیئا إلی أن قال فکان یعمل فی کل یوم درعا فیبیعها بألف درهم». مؤلف، به نکته ظریفی در مورد اهل علم اشاره کرده است به این مضمون که اهل علم توان کسب علم و طلب روزی را هم زمان نخواهند داشت، فلذا قضیه ایشان استثنا بوده و پیامبر اکرم(ص) در ضمن روایتی این مطلب را مورد تأکید قرار داده، می فرمایند: «من طلب العلم تکفل الله برزقه». البته از آن جا که ائمه(علیهم السلام) و انبیا(علیهم السلام) علمشان لدنی و بی نیاز از کسب و تحصیل بوده است، لذا آنها در کنار کارهای تبلیغی و تعلیمی خود به کسب روزی و کار اقتصادی نیز مشغول بوده اند.
ایشان، کتاب خود را در دو قسمت تنظیم کرده که بخش اول آن مربوط به بحث مکاسب بوده و به طور خاص از مکاسب محرمه بحث نموده است. بخش دوم در باره بیع بوده که خود از دو قسمت بیع و شروط المتعاقدین تشکیل یافته است.
مؤلف، در ابتدای این بخش به مقدماتی پرداخته که برای روشن شدن مطلب کارآیی بسزایی دارند. اولین آنها در باره معنای کسب است؛ کارهایی که انسان برای جلب منفعت و تحصیل حظ انجام می دهد، مانند کسب مال و طلب علم، کسب نامیده می شود.
واژه کسب هم در مورد آن چیزی به کار می رود که انسان آن را برای خود اخذ می نماید و هم در مورد آن چیزی که برای غیر تحصیل می کند، ولی واژه اکتساب تنها در مورد چیزی که انسان برای خودش به دست می آورد، استعمال می شود. پس بین کسب و اکتساب رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است، زیرا هر کسبی اکتساب نبوده اما هر اکتسابی کسب می باشد.
ایشان برای بیان فوق شواهدی از آیات قرآنی نیز ارائه نموده، سپس به بیان روایاتی که در آنها نوعی ترغیب و تشویق به کسب وجود دارد پرداخته است؛ برای نمونه روایتی از امام علی(ع) آورده که می فرماید: «تعرضوا للتجارات فإن لکم فیها غنی عما فی أیدی الناس و إن الله یحب المحترف الأمین، المغبون غیر محمود و لا مأجور».ایشان در ادامه منظور از این ترغیبات را غالبا در امور تولیدی دانسته، می فرماید: عمل با بازو و کار دستی خود از فضائلی محسوب می شود که روایات بسیاری به آن تصریح نموده اند؛ برای مثال در روایت دیگری از امام علی(ع) آمد: «فأوحی الله إلی داود(ع) إنک نعم العبد لو لا أنک تأکل من بیت المال و لا تعمل بیدک شیئا إلی أن قال فکان یعمل فی کل یوم درعا فیبیعها بألف درهم». مؤلف، به نکته ظریفی در مورد اهل علم اشاره کرده است به این مضمون که اهل علم توان کسب علم و طلب روزی را هم زمان نخواهند داشت، فلذا قضیه ایشان استثنا بوده و پیامبر اکرم(ص) در ضمن روایتی این مطلب را مورد تأکید قرار داده، می فرمایند: «من طلب العلم تکفل الله برزقه». البته از آن جا که ائمه(علیهم السلام) و انبیا(علیهم السلام) علمشان لدنی و بی نیاز از کسب و تحصیل بوده است، لذا آنها در کنار کارهای تبلیغی و تعلیمی خود به کسب روزی و کار اقتصادی نیز مشغول بوده اند.