تحله
لغت نامه دهخدا
تحلة. [ ت َ ح ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) کفاره سوگند یا استثنای آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کفاره سوگند یا آنچه بدان عقد سوگند را گشایند. ( قطر المحیط ). کفاره سوگند. ( اقرب الموارد ): قد فرض اﷲ لکم تحلة اَیمانکم. ( قرآن 2/66 ). || مدت کوتاه. زمان اندک : لایموت لمؤمن ثلاثة اولاد و تمسﱡه النار الا تحلةالقسم ؛ و المعنی الا مسة یسیرة مثل تحلة قسم الحالف. ( اقرب الموارد ). تحلة القسم والیمین ؛ اندک ، و منها فتمسه النار الا تحلةالقسم ؛ ای مسة یسیرة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَحِلَّةَ أَیْمَان: شکستن سوگند(کلمه حل در اصل به معنای باز کردن گره است)
ریشه کلمه:
حلل (۵۱ بار)
«تَحِلَّة» (مصدر باب تفعیل) به معنای حلال کردن است و یا به تعبیر دیگر کاری که گره قسم را بگشاید یعنی «کفاره» است.
ریشه کلمه:
حلل (۵۱ بار)
«تَحِلَّة» (مصدر باب تفعیل) به معنای حلال کردن است و یا به تعبیر دیگر کاری که گره قسم را بگشاید یعنی «کفاره» است.
wikialkb: تَحِلّة
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید