تحقیر کردن


مترادف تحقیر کردن: حقیرشمردن، کوچک شمردن، پست کردن، خوارداشتن، خوار کردن

معنی انگلیسی:
abase, affront, belittle, flout, humiliate, mock, mortify, revile, scorn, slur, contemn, to despise, to belittle

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خوار کردنخوار داشتنخرد شمردن پست کردن : (( هیچکس را تحقیرمکنید. ) )

واژه نامه بختیاریکا

دین کندِن

مترادف ها

humiliate (فعل)
پست کردن، خوار کردن، تحقیر کردن، اهانت کردن به، خشوع کردن

score (فعل)
حساب کردن، پرداختن، تحقیر کردن، علامت گذاردن، ثبت کردن، امتیاز گرفتن، به حساب آوردن، پوان اورد ن، با چوب خط حساب کردن

call down (فعل)
سرزنش کردن، ملامت کردن، تحقیر کردن

despise (فعل)
تحقیر کردن، خوار شمردن، حقیر شمردن، نفرت داشتن

cheapen (فعل)
تحقیر کردن، از قیمت کاستن، ارزان شدن، ناچیز شمردن

vilipend (فعل)
تحقیر کردن، ناچیز شمردن، پست شمردن

فارسی به عربی

احتقر , اذلل , رخص
منحط

پیشنهاد کاربران

demean
جسارت به کسی
سرکوفت زدن و اذیت کردن
اعتدال

بپرس