تحفیض

لغت نامه دهخدا

تحفیض. [ ت َ ] ( ع مص ) انداختن چیزی را از دست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). پراکندن تخم را و انداختن از دست. ( آنندراج ):
و حُفضت النذور و اردفتهم
فضول اﷲ و انتهت القسوم.
امیةبن ابی الصلت ( در صفت بهشت ).
یقول اذا انتهوا الی الجنة تسقط عنهم النذور. ( اقرب الموارد ). || سپس انداختن. || خشک گردانیدن زمین را. || تخفیف کردن خدای تعالی از کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس