لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مکانی را استوار ساختن.
مترادف ها
محراب، حرم، بستگاه، پناه گاه، مخفی گاه، جایگاه مقدس، تحصین، حق بست نشینی
پیشنهاد کاربران
خودرابه حصار درآوردن_محافظت شدن
در علوم خفیه احتمالاً منظور بر ایجاد حصار می باشد.
ایمن داشتن. ایمن ساختن