تحصیلات


برابر پارسی: آموزش، دانش آموختگی

معنی انگلیسی:
studies, education

لغت نامه دهخدا

تحصیلات. [ ت َ ] ( ع اِ )ج ِ تحصیل. اکتسابات و محصولات. ( ناظم الاطباء ). || در تداول امروز، درسهایی که در مدارس خوانندو بیشتر در مورد مدارس عالی گفته میشود: تحصیلاتش رادر دانشکده ٔ... پایان داده است. تحصیلاتم تمام شد.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تحصیل . ۱ - آن چه در یک موسسة آموزشی تحصیل شده است . ۲ - آموزش .

پیشنهاد کاربران

تحصیلات ( جمع تحصیل ) ؛ همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
سستران sastarān ( اوستایی: sastar با پسوند جمع آن )

بپرس