تحصیص کردن

لغت نامه دهخدا

تحصیص کردن.[ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) هویدا و آشکار کردن : و آفتاب ودایع اسرار دوستان را در کسوف حروف بنگذارد و بتمام انجلاء آنرا تحصیص کند. ( تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 9 ). || در شواهد ذیل ظاهراً بمعنی حصه حصه کردن و تقسیم کردن میان افراد است ، ولی بدین معنی در کتب لغت دیده نشده : پادشاه جهان ولایات را بر تمام اقربا و برادران تحصیص فرمود. ( جهانگشای جوینی ). اما زنان و فرزندان و حواشی و مواشی و صامت و ناطق را تحصیص کردند. ( جهانگشای جوینی ). صدقات فرستادی و به مساکین و فقرای مسلمانان تحصیص کردندی. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

هویدا و آشکار کردن

پیشنهاد کاربران

بخش کردن
" مشروب و آلات دیگر , و بر تومان ها تحصیص ".
یعنی: تقسیم کردن نوشیدنی و ابزار بین لشکریان
تاریخ جهانگشای جوینی

بپرس