لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) نوشتن حاشیه بر کتاب . ۲- آرایش کردن کنار. جامه را با طراز و جز آن . ۳- ( اسم ) حاشیه نویسی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. حاشیه دوختن به جامه.
۳. حاشیه نوشتن بر کتاب، حاشیه نویسی.
پیشنهاد کاربران
متن و ماتن: نویسه و نویسنده.
شرح و شارح و مشروح: بازنمودن و بازنماینده و بازنموده.
حاشیه و تحشیه و محشی: پانویس و پانویس زدن و پانویس زن، یادداشت و یادداشت نوشتن و یادداشت نویس.
بوس به همه.
شرح و شارح و مشروح: بازنمودن و بازنماینده و بازنموده.
حاشیه و تحشیه و محشی: پانویس و پانویس زدن و پانویس زن، یادداشت و یادداشت نوشتن و یادداشت نویس.
بوس به همه.
تحشیه. نوشتن حاشیه بر کتاب. نوشتن تفسیر و یا نظریه در حواشی صفحه های یک کتاب. نوشتن تفسیر و یا نظریه ( بر اساس محتویات یک نوشته و یا کتاب ) بطور کلی. رجوع شود به تحشیة.