تحشف. [ ت َ ح َش ْ ش ُ ] ( ع مص ) جامه کهنه پوشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || افتادن و پریدن پشمهای شتر. ( اقرب الموارد ). تحسف. || خشک و ترنجیده شدن گوش و پستان. ( قطر المحیط ).