تحسید

لغت نامه دهخدا

تحسید. [ ت َ ] ( ع مص ) حسد بردن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ):
ان العرانین تلقاها محسدةً
و لن تری للئام الناس حسادا.
( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس