تحریف ناپذیری و حجیت قران کریم

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] تحریف ناپذیری و حجیت قرآن کریم. ‏تحریف ناپذیری و حجیت قرآن کریم نوشته محمدرضا نکونام ، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر، مباحث مربوط به تحریف ناپذیری قرآن کریم را «به طور خلاصه و فشرده و با حذف دلایل مفصّل و غیرعلمی و تمسکات مخدوش حامیان و منتقدان، به صورت منطقی و استدلالی پی می گیرد و نقاط‍ مثبت و مشکلات اساسی آن را منصفانه عنوان می نماید و وجدان علمی و عقیدتی همگان را بر آن گواه می گیرد و به طور کوتاه، جهات تفصیلی بحث را به نقد و بررسی می گذارد تا این موضوع دینی و امر مهم اسلامی خود را به خوبی نشان دهد و از پرده ابهام بیرون آید.»
کتاب، دارای پیشگفتار و محتوای مطالب ضمن چند فصل است.
نویسنده در پیشگفتار می نویسد: تحریف قرآن مجید و یا عدم تحریف آن، از مباحث پیچیده و پرمخاطره تاریخ اسلام می باشد که مسائل عقیدتی و اجتماعی فراوانی را در طول تاریخ در بر داشته است. رد و پذیرش این بحث اگرچه جهات دینی، علمی و فرهنگی مختلفی را به همراه دارد، جهت گیری های مذهبی و فرقه ای در آن بیش تر نقش داشته است. بسیاری از افرادی که این بحث را مطرح نموده و در این زمینه مباحثی را مطرح کرده اند، به طور جدی و منطقی بحث نکرده و تنها جهات عقیدتی یا شعارهای فرقه ای را در آن مدنظر داشته و بیش تر عنوان دفاع و یا ردّ و قبول نسبتی را در بر داشته است. ... که البته نوشته های چنین افرادی ارزش علمی و تحقیقی ندارد. نویسنده، در ابتدای بحث به بیان پیش زمینه های بحث تحریف قرآن می پردازد. او ابتدا مباحث مربوط به جمع آوری قرآن را مطرح کرده و می نویسد: «موضوع جمع آوری قرآن مجید اگرچه از بحث تحریف قرآن مجید متمایز است، با یکدیگر همراهی تنگاتنگی دارد؛ زیرا همه این حوادث شوم تاریخی در عرض هم اتفاق افتاده و مربوط‍ به بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) و صدر اسلام است.» او همچنین بیان می دارد که قرآن مجید به مثابه یک کل است نه کلی یعنی قرآن به مثابه موجودی است که اجزایش در هم تنیده اند نه به مثابه مفهومی کلی که جزئیاتی داشته باشد. از نظر نویسنده «به صرف طرح آیاتی؛ مانند: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر: 2) و یا «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ» (بقره: 2) نمی توان اصل تحریف را تخطئه نمود و بحث جمع آوری قرآن کریم را نادیده گرفت؛ زیرا در یک یک کلمات و جملات این آیات پرسش هایی پیش می آید که صراحت و ظهور را از آن می گیرد و آیات را مجمل می سازد. آیا می توان به آسانی روشن نمود که مراد از ذکر و یا نوع حفظ‍ و یا کتاب و عدم وجود ریب چه می باشد؟ ولی مسلّم است که با اندک توهّمی، اجمال و ابهام همراه آیات می گردد؛ گذشته از آنکه امری کلی هیچ گاه نمی تواند اثبات یک کل خارجی نماید و وحدت «لا بشرط‍ » که لحاظ‍ ذهنی است و «بشرط‍ لا» که لحاظ‍ خارجی است، کارساز نمی باشد. اضافه بر این بیان که دلالت نفس شیء بر شیء، خود مورد پرسش قرار خواهد گرفت و مشکل می توان آیاتی را مسلّم پنداشت و با برداشت های عمومی از آن، نفی اشکال از تمامی آیات و اصل قرآن نمود؛ درحالی که آیات مدافع با دیگر آیات قرآنی مورد پرسش عمومی قرار می گیرد.» نویسنده، سپس به رد استحسانات تحریف ناپذیری قرآن پرداخته و پس ازآن، وجود قرآنی مدون در زمان رسول خدا(ص) را مردود می شمارد و سپس با استناد به این مطلب که در مکه و مدینه آن روز، امکانات کمی برای کتابت وجود داشت، به توضیح بیشتر این امر می پردازد. او منظور از کتاب الله در زمان پیامبر(ص) را با این کلمات شرح می دهد «رسول خدا(ص) روح آیات الهی را پیش از کتابت و نوشتن در میان مردم جایگزین و نهادینه می فرمودند و برای آنان آیات الهی را تجسّم می نمودند؛ به خلاف قوانین عادی بشری که ابتدا وضع و سپس ثبت می گردد و بدون شناسایی عمومی و اجرا و عمل، به فراموشی سپرده می شود. پس به خوبی از این بیان روشن می شود که مراد از «کتاب الله» چیست و نباید آن را بر مجموعه مدونی حمل نمود که وجود خارجی ندارد» محمدرضا نکونام ، سپس به بیان تفاوت تحریف و حجیت می پردازد. اولی مربوط به فرض کاستی در قرآن مجید می شود و دومی به اثبات حجیت قرآن موجود و شیوه برخور د معصومان(ع) با آن در میان مسلمانان که هرکدام باید در جای مربوط به خودش بررسی شود. وی درباره قرآن امیرالمؤمنین(ع) می نویسد که متأسفانه تا ظهور حضرت حجت(عج) این قرآن را در اختیار نداریم و درباره قرآن موجود هم هرچند سعی کردند آن حضرت را از همیاری در جمع آوری آن دور بدارند اما «مخالفت نکردن آن حضرت نسبت به قرآن موجود، خود بهترین گواه بر اهمیت و ارزش قرآن موجود است؛ اگرچه این امر، بیان قرآن حضرت علی(ع) را به دنبال نمی آورد و روشن نمی سازد که قرآن آن حضرت چگونه مجموعه ای بوده است.» او در بحث درباره سند قرآن کریم، در اعتقادِ مشهورِ قطعی السند و ظنی الدلالة بودن قرآن خدشه می کند و می نویسد: «این عقیده گذشته از اجمال، مدرک محکم علمی و درستی ندارد؛ اگرچه مشهور و معروف است و کم تر کسی آن را مورد شبهه قرار داده است.» و در پایان چنین نتیجه می گیرد که: «اعتقاد به قطعیت سند قرآن مجید با اجمال و ضعف دلیل همراه است و پشتوانه محکمی ندارد و بیش تر می تواند از محبت های عامیانه ناشی شده باشد؛ درحالی که بحث های علمی نباید درگیر این گونه امور گردد؛ بنابراین، قرآن موجود در میان مسلمین دارای سند ظنی است که با امضا و عمل حضرات ائمه معصومین(ع)، حجیت آن قطعی می گردد و در زمان غیبت برای ما بیش تر از حجیت ضرورت ندارد و همان کافی است و عدم قطعیت سند آن مشکلی برای ما ایجاد نمی کند.» نویسنده، ادعای ظنی الدلالة بودن آیات قرآن را نیز نقد می کند و می نویسد: «در میان آیات الهی اگرچه دلالات ظنی فراوانی وجود دارد، این چنین نیست که تمامی آیات آن دلالت ظنی داشته باشد؛ زیرا دسته ای از آیات قرآن دارای دلالت قطعی است و معنای آن به خوبی روشن است. پس اگرچه آیات متشابه و مجمل در قرآن فراوان یافت می شود، چنین نیست که تمامی آیات الهی درگیر اجمال و اهمال باشد و دلالت قطعی در قرآن کریم وجود نداشته باشد و نباید همه آیات را با وصف دلالت ظنی همراه ساخت.» نکونام، سپس به بیان تواتر قراءات پرداخته و بعدازآن اصل تحریف ناپذیری قرآن از نظر علمای شیعه را بیان می کند. «اصل تحریف قرآن در میان شیعه عمق خاصی دارد و علمای شیعه هر یک به نوعی اصل تحریف قرآن مجید را پذیرفته اند و کم تر عالم و محقق شیعی یافت می شود که به طورکلی این امر را مردود دانسته باشد» اما فعلیت حجیت قرآن موجود به خاطر قبول فعلی آن توسط معصومین(ع) است ولی «اهل سنت با اثبات تحریف قرآن و نقص در امر گردآوری آن، رابطه خود را با قرآن موجود به طورکلی از دست می دهند و با نداشتن اعتقاد درست به حضرات معصومین(ع) و عصمت و امامت، راهی سالم برای حجیت قرآن ندارند و این موضوع نکته اساسی آسیب پذیری آنان است و اصرار آنان بر عدم تحریف قرآن برای دور ماندن از این آسیب اساسی است.» نویسنده در ادامه مطالب کتاب، به بیان اقسام تحریف و چگونگی آن، دلایل تحریف ناپذیری قرآن کریم، خلفای جور و امکان وقوع تحریف، شواهد تحریف و مبحث مربوط به جمع آوری قرآن می پردازد؛ وی تحریف به زیاده و نقیصه را روشن می کند و به نقد و بررسی مسئله تحریف می پردازد، به چگونگی استدلال به حدیث ثقلین برای اثبات حجیت نفسی قرآن کریم پرداخته و در آن مناقشه می کند و حدیث ثقلین را منکر تحریف نمی داند. او درباره ادعای تحریف قرآن به دست خلفا می نویسد: «سکوت حضرت امیر مؤمنان(ع) و عمل آن حضرت و تبعیت آن جناب در زمان خلافت غاصبانه خلفای جور و در زمان خود دلیل محکمی بر عدم تحریف قرآن مجید است.» بیان شواهد تحریف از روایات باب تحریف و باب مشابهت و روایات قرآن امیرالمؤمنین(ع) و مطالب مربوط به جمع آوری قرآن کریم، پایان بخش مطالب کتاب هستند. ایشان درباره روایات تحریف می گوید: درباره روایات تحریف می توان گفت این روایات با همه کثرت و شدّتی که در لسان بیان دارد، بیش از اصل تحریف را اثبات نمی کند و در مورد نوع تحریف و مقدار آن، دلیل روشن و سالمی وجود ندارد و تمامی این روایات با اصل حجیت قرآن کریم منافاتی ندارد و روایاتی که خصوصیت و نوعی و یا تعداد تحریف را بیان می کند، می تواند از جهت سند مورد مناقشه قرار گیرد و دلالت فراوانی از آن روشن نیست که در صفحات گذشته به بعضی از آن ها؛ مانند: «خیر أمة خیر ائمّه» است و آیه: «یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک فی علیٍ » و دیگر موارد آن، گذشته از آنکه دلیل اثباتی محکمی ندارد، دارای اجمال است و می تواند معارض داشته باشد و گذشته از آن، بیش از اصل تحریف را نمی توان از مجموع این روایات به دست آورد و بیان خصوصیات، دلیل روشنی ندارد.
اندک پاورقی های کتاب اختصاص به مستند مطالب دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس