تحرز
مترادف تحرز: اجتناب، احتراز، امتناع، امساک، پرهیز، خویشتنداری، دوری، اجتناب کردن، احتراز کردن، پرهیز کردن، دوری جستن، دوری گزیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خودداری.
پیشنهاد کاربران
خودداری
خویشتن داری
مواظبت
حذر کردن
. . . چندان که تحرز و خویشتن داری بکار توانند داشت. . .
کلیله و دمنه
خویشتن داری
مواظبت
حذر کردن
. . . چندان که تحرز و خویشتن داری بکار توانند داشت. . .
کلیله و دمنه