تحذیر

/tahzir/

مترادف تحذیر: احتراز، انذار ، بازداری، حذر، منع، بیم دادن، پرهیزاندن، باز داشتن، برحذرداشتن، ترساندن، ترسانیدن

متضاد تحذیر: اغرا، تحریک، تشویق، تحریض

معنی انگلیسی:
caution, warning

لغت نامه دهخدا

تحذیر. [ ت َ ] ( ع مص ) ترسانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || تحریز و تنبیه. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). || ( اصطلاح نحو ) تحذیر آنست که مخاطب را به امری که احتراز از آن واجب است متوجه کنند. احکام تحذیر: تحذیر یا با «ایّاک َ» و فروع آنست و یا بدون آن. هر گاه با «ایاک » باشد محذرمنه پس از آن ، بحال عطف یا غیر عطف آید و منصوب باشد و یا آنکه بوسیله «مِن » مجرور گردد و در هر سه حالت ، فعل ناصب وجوباً مقدر میشود، مانند: ایاک والشرَّ، ایاک الشرَّ، ایاک من الشر. و تقدیر در نخستین و دوم اینست : احذرک و احذر الشر، و در سوم : احذرک من الشر. و اگر بی ایاک باشد یا محذرمنه مکرر میشود بحال غیر عطف یا آنکه بصورت مفرد میماند و در هر حال محذرمنه منصوب است ، مانند: الشرَّ الشرَّ، الشرَّ والشرَّ، الکذب َ. و تقدیر در آنها چنین است : اِحذر الشرَّ یا اِحذر الکذب َ. و در صورت تکرار و عطف ، فعل ناصب وجوباً حذف میشود ودر باقی حذف بطور جواز است. هر گاه «ایاک » بر فعل درآید واجب است که پس از آن «مِن » ( حرف جر ) مقدر گرددو فعل با «اَن » مصدری مقرون باشد، مانند: ایاک اَن تفعل هذا؛ یعنی : ایاک مِن فعل هذا. ( از القواعد الجلیة ج 3 ص 193 ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ فارسی

برحذرساختن، ترساندن، پرهیزدادن
( مصدر ) ۱- ترسانیدن بیم دادن. ۲- پرهیزانیدن پرهیز فرمودن . جمع : تحذیرات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - ترسانیدن . ۲ - پرهیز دادن .

فرهنگ عمید

۱. بر حذر ساختن، ترساندن.
۲. پرهیز دادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحذیر (ابهام زدایی). تحذیر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تحذیر (فقه)، به معنی برحذر داشتن و دارای احکامی در فقه اسلامی• تحذیر (نحو)، "تحذیر" مصدر باب "تفعیل" از ماده ی "حذر" و در لغت به معنای بیم دادن و بر حذر داشتن• قاعده تحذیر، یکی از قواعد فقه
...

[ویکی فقه] تحذیر (فقه). تحذیر به معنی برحذر داشتن است که چند نمونه از احکام آن بدین شرح است: موعظه واجب در خطبۀ نماز جمعه باید حاوی سفارش به تقوا و طاعت الهی و تحذیر از گناه باشد. اگر تیرانداز، کسی را که به اشتباه تیر به او اصابت نموده است، قبل از تیراندازی تحذیر کرده باشد و او نیز فرصت کافی برای ترک محل داشته است، ضامن نیست.
تحذیر به معنی برحذر داشتن است و از آن به مناسبت در بابهای صلات، تجارت و دیات سخن گفته شده است.
احکام تحذیر
موعظه واجب در خطبۀ نماز جمعه باید حاوی سفارش به تقوا و طاعت الهی و تحذیر از گناه باشد.
اگر در جریان ارتباط مسلمانی با کسی بیم به خطر افتادن اخلاق، اعتقاد یا مال وی باشد، جهت آگاهی دادن به او و برحذر داشتن وی از ارتباط یادشده، غیبت آن شخص مشروع است، مانند آنکه مسلمانی بدون آگاهی نزد فردی بدعت گذار تحصیل علم کند.
اگر تیرانداز، کسی را که به اشتباه تیر به او اصابت نموده است، قبل از تیراندازی تحذیر کرده باشد و او نیز فرصت کافی برای ترک محل داشته است، ضامن نیست. ( قاعدۀ تحذیر)


[ویکی فقه] تحذیر (نحو). "تحذیر" مصدر باب "تفعیل" از ماده ی "حذر" و در لغت به معنای بیم دادن و بر حذر داشتن است. (حَذِرَ الشیءَ اذا خافه و حذّرته الشیءَ)
در اصطلاح نحو ، "تحذیر" عبارت است از توجه دادن مخاطب (با وجود این که تحذیر در غیر مخاطب نیز واقع می شود اما تعبیر مخاطب در تعریف، به جهت کثرت موارد تحذیر در مخاطب است.) بر امر مکروه (ناپسند) جهت اجتناب از آن، با نصب اسم مذکور (اسم مذکور ممکن است محذّرمنه (امر مکروه) و یا محذّر (مخاطب یا متعلق به آن) باشد که در ادامه به هر دو نوع اشاره خواهد شد.) توسط فعل محذوف "إحذر" و نظائر آن. مانند جایی که برای بر حذر داشتن طفل از آتش، گفته شود: «النارَ»؛ در این مثال "النارَ" امر مکروه و مفعول به برای فعل محذوف (إحذر) است؛ تقدیر عبارت "إحذر النارَ" بوده است.

وجه نامگذاری
معنای لغوی تحذیر (بر حذر داشتن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است. (طبق نظر صاحب النحو الوافی ، تعریف کثیری از عالمان نحو از تحذیر، همان معنای لغوی آن است.) به این بیان که متکلّم با توجه دادن مخاطب بر امر مکروه به جهت اجتناب از آن، در واقع مخاطب را از آن امر بر حذر داشته و بیم می دهد. اما با توجه به دو قید "نصب امر مکروه" و "حذف عامل نصب" در تعریف اصطلاحی معلوم می شود که تحذیر در معنای لغوی اعمّ از تحذیر اصطلاحی بوده و مواردی که عامل نصب در کلام ذکر می شود و یا امر مکروه، مرفوع است، تحذیر اصطلاحی نبوده اگر چه تحذیر به معنای لغوی بر آن صدق می کند.

جایگاه
در تبیین مبحث "تحذیر" در میان عالمان نحو، دو رویکرد مشاهده می شود؛ گروهی (همچون شیخ رضی در "شرح الرضی علی الکافیة"، صاحب بداءة النحو و صاحب مبادئ العربیة ) در مباحث "مفعول به" بعد از تبیین "اصلِ ذکر عامل مفعول به"، از موارد وجوب حذف عامل آن بحث کرده و "تحذیر" را در کنار "اِغراء"، "اختصاص" و "اشتغال"، به عنوان یکی از موارد وجوب حذف عامل مفعول به، به شمار آورده اند. در مقابل، گروهی دیگر بعد از باب "توابع" در کنار بحث "نداء" به بررسی مبحث "تحذیر" پرداخته اند.
ذکر این نکته قابل توجه است که با وجود اختلاف "تحذیر" و "اِغراء" در معنا، اما در احکام با هم مساوی بوده و ازاین رو عالمان نحو این دو را در کنار هم ذکر می کنند.

شرط تحقق
...

مترادف ها

warning (اسم)
اگاه کردن، اشاره، هشدار، اخطار، اعلام خطر، اعلام، اژیر، تحذیر، زنگ خطر

determent (اسم)
انصراف، تحذیر

premonition (اسم)
اخطار، تحذیر، برحذر داشتن، فکر قبلی

prenotion (اسم)
اخطار، تحذیر، پیش اندیشه، احساس قبلی نسبت به چیزی

prevision (اسم)
پیش بینی، تحذیر

فارسی به عربی

تحذیر

پیشنهاد کاربران

تحذیر عاجل= urgent warning=اخطار فوری
کلمه ( تحذیر ) مصدر فعل ( یحذر ) است مصدر باب تفعیل است ، و ثلاثی مجرد آن کلمه ( حذر ) است ، که به معنای احتراز از امری ترس آور است .
هشدار دادن
بیم دادن؛ ترساندن

بپرس