تحت التراب. [ ت َ تَت ْ / تُت ْ ت ُ ] ( از ع ، اِ مرکب ) زیر خاک. || کنایه از قبر : زآنک این مشتی دغل باز سیه گر، تا نه دیر همچو بید پوده میریزند در تحت التراب.
عطار ( دیوان چ نفیسی ص 326 ).
فرهنگ فارسی
زیرخاک : (( از بلندی پایگاه دولتتت فوق الفلک وزنژندی جایگاه دشمنت تحت التراب . ) ) زیر خاک یا کنایه از قبر