تحاصب

لغت نامه دهخدا

تحاصب. [ ت َ ص ُ ] ( ع مص ) به یکدیگر سنگریزه انداختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ): و فی فتنة عثمان تحاصبوا فی المسجد حتی مااُبصر ادیم السماء. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بیکدیگر سنگریزه انداختن

پیشنهاد کاربران

بپرس