تحاص

لغت نامه دهخدا

تحاص. [ ت َ حاص ص ] ( ع مص ) قسمت کردن وامخواهان مال را میان خود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ازناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

قسمت کردن وام خواهان مال را میان خود

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَحاصّ یعنی حصّه حصّه کردن مال به نسبت سهام که از آن به مناسبت در بابهایی نظیر زکات، دین، تفلیس و اقرار سخن رفته است.مورد تحاصّ، دیون است و آن در صورتی است که اموال متعلّق حقّ طلبکاران، کمتر از طلب آنان باشد. نمونه هایی از مسائل آن عبارت است از:
هرگاه مدیونی که بدهیهای متعدّد دارد بمیرد و ترکه اش کفاف دیونش را ندهد، تحاصّ صورت می گیرد. به عنوان مثال اگر مجموع بدهیهای وی یک میلیون تومان و ترکه اش پانصد هزار تومان باشد، هر طلبکار نصف طلب خود را از ترکه برمی دارد. حتّی اگر طلبکاری عین متاع خود را در میان ترکه بیابد نمی تواند آن را بابت طلب خود بردارد؛ بلکه آن نیز به صورت حصّه های مختلف، بین همه طلبکاران تقسیم می شود. برخی قدما گفته اند: در این صورت صاحب متاع می تواند آن را برای خود بردارد؛ همان گونه که اگر مدیون زنده بود، می توانست چنین کند.
تحاص در زکات
اگر شخصی که زکات به مالش تعلّق گرفته است پیش از پرداخت بمیرد و دیون دیگری نیز داشته باشد، در صورتی که ترکه کفاف دیونش را ندهد، بنابر قول برخی بین مستحقان زکات و طلبکاران، تحاصّ صورت می گیرد. قول دیگر، تقدیم مستحقان زکات بر طلبکاران است که ابتدا باید حقّ آنان پرداخت گردد.
تحاص در اقرار
اگر بیمار به دینی که همه ترکه را فرامی گیرد اقرار کند و در این اقرار، متّهم نباشد، اقرارش پذیرفته خواهد شد و اگر دینِ فراگیر دیگری نسبت به کلّ ترکه به واسطه بینه ثابت گردد، ترکه بین طلبکاران به صورت تحاصّ تقسیم می شود و در صورت ثبوت آن دین با اقرار وارث، در ثبوت تحاصّ اختلاف است.

پیشنهاد کاربران

بپرس