تحاشی
/tahASi/
مترادف تحاشی: اجتناب، احتراز، استنکاف، امتناع ورزی، امتناع، انکار، پرهیز، خودداری، دوری، امتناع ورزیدن، پرهیز کردن، دوری کردن، امتناع کردن، دوری جستن، خودداری کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- سخن یا دشنام بی تحاشی ؛ سخن یا دشنام بی پروا : طایفه رندان بخلاف درویشی بدرآمدند و سخنان بی تحاشی گفتند و بزدند. ( گلستان ). دشنام بی تحاشی دادن گرفت. ( گلستان ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) تن زدنپرهیز کردن دوری جستن امتناع کردن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دوری کردن، پرهیز کردن، از چیزی دوری گزیدن.
پیشنهاد کاربران
اجتناب از روی ترس
پروا داشتن