تحادل. [ ت َ دُ ] ( ع مص ) با هم جورکردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کژشدن بر کمان وقت تیر زدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کژ شدن بر کمان. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ).