تجویز کردن
مترادف تجویز کردن: اجازه دادن، جایز شمردن، روا داشتن، مناسب تشخیص دادن
متضاد تجویز کردن: منع کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
تعیین کردن، مقرر داشتن، تجویز کردن، نسخه نوشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مجاز کردن،
تَجویز کَردَن: نسخه نوشتن / پیچیدن، دستورِ پزشکی دادن
نُسخه نوشتن