تجوخ. [ ت َ ج َوْ وُ ] ( ع مص ) ریزیده شدن چاه. ( تاج المصادر بیهقی ). ریخته شدن کناره های چاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || کفیدن و جاری گردیدن ریم قرحه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منفجر شدن قرحه. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).