تجنیس مطرف

لغت نامه دهخدا

تجنیس مطرف. [ ت َ س ِ م ُ طَرْ رَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چنان بود که دو لفظ متجانس راهمه حروف متفق بود مگر حرف آخر، مثال از سخن نبوی :الخیل معقودٌ بنواصیها الخیر الی یوم القیامة. دیگر:الخائن ُ خائف ٌ. دیگر: دل کریم از آزار آزاد باشد.
ابوبکر قهستانی گوید:
تمتع بیوم مسعدالنجح مسعف
و دع قول لاح معنت النصح معنف.
و این قصیده از اول تا آخر آراسته است بدین صنعت و صنعتهای خوب دیگر.
معزی گوید:
از شرار تیغ بودی بادساران را شراب
وز طعان رمح بودی خاکساران را طعام.
( حدایق السحر ص 10 ).
تجنیس مطرف آنست که متجانسان در جمله حروف متفق باشند الا در حرف طرف یعنی حرف آخرین... و چون هر دو کلمه متقارب باشد در ترکیب آنرا اشتقاق و اقتضاب خوانند، چنانکه گفته اند:
نوای تو ای خوب چهر نوآیین
درآورد در کار من بی نوایی
رهی گوی خوش ورنه بر راهوی زن
که هرگز مبادم ز عشقت رهایی
ز وصفت رسیده ست شاعر به شِعْری ̍
ز نعتت گرفته ست راوی روایی.
( المعجم چ 1 مدرس رضوی ص 255 ).
و صاحب آنندراج این تعریف را برای تجنیس مضارع آورده است. رجوع به تجنیس مضارع شود. و نیز صاحب آنندراج برای این اصطلاح معنی دیگر آورده گوید: سوم [ از نوع ششم ، تجنیس بالتخلیه ]مطرف یعنی متحد بودن اطراف دو لفظ و تباین در اواسط، چنانکه ظهوری گوید:
از آن عارض لطافت می تراود
از آن قامت قیامت می تراود.
مقصود قامت و قیامت است.
( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

چنان بود که دو لفظ متجانس را همه حرف متفق بود مگر حروف آخر .

پیشنهاد کاربران

بپرس