جعلت ُ هدیتی لَکم سواکا
و لم اَقصد به احداً سواکا
بَعثت الیک عوداً من اراک
رجاءً ان اَعُودَ و اَن اراکا.
دیگر مفروق :
کلکم قد اخذ الجام َ و لا جام لنا
ما الذی ضَر مدیرالجام لو جاملنا.
قطران گوید در دو نوع :
من اندر غم وعده دیدن تو
کنم با دل خویش دایم شمارا
تو از مهر من یک زمان یاد ناری
مگر مهربانی نباشد شما را.
دیگر مفروق :
سروبالایی که دارد بر سر سرو آفتاب
آفت دلهاست و اندر دیدگان زآن آفت آب.
وطواط ( حدایق السحر ).
آنست که الفاظمتجانس یک کلمتی مفرد باشد و دیگری از دو کلمه مرکب بود، چنانکه شاعر گفته است :خورشید که نور دیده آفاق است
تا بنده نشد پیش تو تابنده نشد.
و دیگری گفته است :
در راه تو تا زنده ام
بر بوی تو تازنده ام.
( المعجم ص 253 ).
نوع دوم مرکب تام و آن آوردن لفظ قلیل الحروف در مقابل لفظ کثیرالحروف است و این هم دو طریق دارد، یکی مرکب تام متفق است که یکی بسبب ترکیب متجانس شده و در همه ارکان موافق گشته. مثال از مثنوی اهلی شیرازی :بر لب بحر از همه سو فارغم
رسته ام از ناوک و سوفار غم.
زکی مراغه ای :
من کرده دعا گفته فلک آمینا
تا به شود آن دو چشم بادامینا
از دیده بدخواه ترا چشم رسید
در دیده بدخواه تو باد آمینا.
دوم مرکب تام مختلف است و این بر دو گونه است ، اول آنکه ارکان متجانسین متفق باشد ورای حرکات. مثال از اهلی شیرازی :
میل تو گر شد سوی دارالسلام
من شدم اینک سوی دارالسلام.
رای دارالسلام در مصرع اول مضموم و در مصرع دوم ساکن است. دوم آنکه در کتابت مختلف باشند و در تلفظ موافق و آنرا تجنیس مفروق نامند.
ظهوری :
شب به گلگشت آمد از مه تاب بردبیشتر بخوانید ...