تجنیب

لغت نامه دهخدا

تجنیب. [ ت َ ] ( ع مص ) دور کردن کسی را از چیزی. ( شرح قاموس ). دور کردن. ( ترجمان عادل بن علی ). دور داشتن کسی را از چیزی. || دور داشتن گوسپندان و شتران را از فحل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). || نفرستادن نر در شتر و گوسفندان. ( شرح قاموس ). || دور شدن از چیزی. || تجنیب قوم ؛ بریده و منقطع شدن شیرهای ایشان. ( شرح قاموس ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): جنب القوم ؛ اذا انقطعت البانهم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) گوژی ساقهای اسب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کجی و پیچیدگی در پای اسب و این مستحب و دوست داشته شده است. ( شرح قاموس ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دور کردن ، پرهیز دادن .

فرهنگ عمید

۱. دور کردن.
۲. دور داشتن کسی را از چیزی، پرهیز دادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تجنیب به معنی دور کردن، پرهیز دادن است. تجنب به مناسبت در بابهای مختلف احکام مختلفی دارد مانند: پرهیز دادن کودک از تخلّی رو، یا پشت به قبله که- به تصریح برخی- بر ولیّ واجب نیست،مستحب است از ورود کودکان و دیوانگان به مساجد در صورت خوف آلوده کردن مسجد یا ارتکاب اعمال منافی با شأن و تعظیم مسجد جلوگیری شود همچنین بر ولیّ کودک و دیوانه ای که به احرام عمره یا حج محرم شده اند واجب است آنان را از محرّمات احرام پرهیز دهند.
تجنیب به معنی دور کردن، پرهیز دادن است و از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حج و طلاق سخن رفته است.
احکام تجنیب
پرهیز دادن کودک از تخلی رو، یا پشت به قبله- به تصریح برخی- بر ولی واجب نیست؛ گرچه احتمال وجوب آن داده شده است. جلوگیری کودکان و دیوانگان از ورود به مساجد مستحب است. بعضی حکم یادشده را به صورت خوف آلوده کردن مسجد یا ارتکاب اعمال منافی با شأن و تعظیم مسجد همچون بازی کردن و یا مزاحمت برای نمازگزاران، مقیّد کرده و افزوده اند در صورت عدم خوف نسبت به موارد یاد شده تمرین دادن کودکان با آوردن آنان به مسجد مستحب است. بر ولیّ کودک و دیوانه ای که به احرام عمره یا حج محرم شده اند واجب است آنان را از محرّمات احرام پرهیز دهند. در وجوب پرهیز دادن دختر نابالغ و دیوانه از زینت کردن ( حداد) در ایّام عدّه وفات ( عدّه) بر ولیّ ایشان، اختلاف است.

پیشنهاد کاربران

بپرس