لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) دوری جستن کرانه گرفتن بیک سو شدن دور شدن . ۲-( اسم ) دوری . جمع : تجنبات.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
از تحمل رنجهای صعب و تجرع شربتهای بدگوار تجنب ننماید.
کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 65
کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 65
دوری کردن