تجمیم

لغت نامه دهخدا

تجمیم. [ ت َ ] ( ع مص ) انبوه گردیدن گیاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || پیمودن پیمانه سربرآورده را بعد پری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پیمانه را لبریز گذاشتن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

پیشنهاد کاربران

بپرس