تجماء. [ ت َ ج َم ْ م ُءْ ] ( ع مص ) ترنجیدن و فراهم آمدن در جامه خود. || فراهم آمدن قوم از هر جا. || گرفتن و پنهان ساختن چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ): والظلیم یتجماء علی بیضه. ( اقرب الموارد ).