تجلیب

لغت نامه دهخدا

تجلیب. [ ت َ ] ( ع مص ) گردآمدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گرد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ). || بانگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || زجر کردن اسب را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). || باز داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ). || پستان ناقه به پشم و گل اندودن تا بچه شیر نخورد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

پیشنهاد کاربران

بپرس