تجلی گاه. [ ت َ ج َل ْ لی ] ( اِ مرکب ) تجلی کده. ( ناظم الاطباء ) : هوای تاخت بر جان آه گردیدولی چون شد تجلی گاه گردید.محمد زمان راسخ ( از آنندراج ).طپیدن ره ندارد در تجلی گاه حیرانی توان گر پای تا سر اشک شد نتوان چکید اینجا.بیدل ( ایضاً ).و رجوع به تجلی کده شود.
عرضه زار. [ ع َ ض َ / ض ِ ] ( اِ مرکب ) جایگاه عرضه . محل جلوه دادن . تجلیگاه . جلوه گاه : ز هر گونه نو جانور صد هزارکند عرض [ زمین ] هزمان در این عرضه زار. اسدی .+ عکس و لینک