تجلق

لغت نامه دهخدا

تجلق. [ ت َ ج َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) نیک خندیدن تا آنکه اقصای دندانها نمایان شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

پیشنهاد کاربران

بپرس