تجعر. [ ت َ ج َع ْ ع ُ ] ( ع مص ) رسن در میان بستن در وقت بچاه فروشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). برمیان بستن رسن جعار را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برمیان بستن بچاه رونده جِعار را تا در چاه نیفتد. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). بر میان بستن رسن جعار را و جِعار رسنی که آب کش یک سر آن بمیخ استوار کرده ، دیگر آن رابر میان خود بندد وقت فرو شدن در چاه. ( آنندراج ).