تجعبی. [ ت َ ج َبا ] ( ع مص ) افتادن. ( منتهی الارب ). افکنده شدن. ( ناظم الاطباء ): جعبیته فتجعبی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). افکندم آن را پس افکنده شد. ( ناظم الاطباء ). || افتادن بعض لشکر بر بعضی دیگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).