گفت روحم بهر تو خود روح چیست
هین بفرما کاین تجشم بهر کیست ؟
مولوی.
آتش نمرود را گر چشم نیست با خلیلش چون تجشم کردنیست.
مولوی.
هر دو تجشم نمودند و به خبیص شدند و بیمن قدم و دم بزرگان ، عباس را کاری رفت و آن فتح برآمد. ( المضاف الی بدایعالازمان ص 18 ). خدم را حرکت و تجشم این پادشاه بزرگوار دریغ است. ( ایضاً ص 37 ).