تجسس نمودن

لغت نامه دهخدا

تجسس نمودن. [ ت َ ج َس س ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تجسس کردن : و از موجب ذبول و نحول او تجسسی نمود. ( سندبادنامه ص 189 ). رجوع به تجسس کردن شود.

فرهنگ فارسی

تجسس کردن : و از موجب ذبول و نحول او تجسسی نمود .

پیشنهاد کاربران

بپرس