تجزیم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
تجزیم. [ ت َ ] ( ع مص ) بددلی کردن از چیزی و عاجز گشتن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ) . عاجز گشتن ازچیزی. ( اقرب الموارد ) . || سکوت ورزیدن. || پرکردن مشک. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا