تجریب. [ ت َ ] ( ع مص ) آزمودن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). اختبار و امتحان کردن از کسی یا چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از المنجد ). آزمودن. ( از آنندراج ). آزمایش وامتحان. || گرفتن عیار. ( ناظم الاطباء ).