تجرف

لغت نامه دهخدا

تجرف. [ ت َ ج َرْ رُ ] ( ع مص ) به بیل فارفتن گل. ( زوزنی ). به بیل برکندن گل را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کاویدن توجبه زمین را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس