تجربی
/tajrobi/
مترادف تجربی: آزمایشی، اختباری، مبتنی بر تجربه
برابر پارسی: کارآزمایی، آزمونی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
تجربی، مبتنی بر تجربه، ازمایشی، غیر علمی
تجربی، ازمایشی
تجربی، مبتنی بر تجربه، ازمایشی، غیر علمی
تجربی
تجربی، ازمایشی، امتحانی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دستاوردی،
آزمودنی، آزمودگی، آزمایشی
آزمودنی، آزمودگی، آزمایشی
کارکشتگی
فرهنگ معین
آروین
( وِ ) ( اِ. ) تجربه ، امتحان ، آزمایش .
دهخدا
اروین
اروین . [ اَرْ ] ( اِ ) آروین . ( سروری ) . تجربه . ( جهانگیری ) ( صحاح الفرس ) ( برهان ) ( سروری ) . امتحان . آزمایش . ( برهان ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) . آزمون .
پس واژه آروینی را می توان بکار بست!
آروین
( وِ ) ( اِ. ) تجربه ، امتحان ، آزمایش .
دهخدا
اروین
اروین . [ اَرْ ] ( اِ ) آروین . ( سروری ) . تجربه . ( جهانگیری ) ( صحاح الفرس ) ( برهان ) ( سروری ) . امتحان . آزمایش . ( برهان ) ( آنندراج ) ( رشیدی ) . آزمون .
پس واژه آروینی را می توان بکار بست!