تجارب شهودی و به اصطلاح مستقیم و بدون واسطه ی عارفان سرشناس دینی ( به ویژه پیرو ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ) از حقیقت و واقعیت برتر نمی توانند حقیقی باشند بلکه بیشتر اوهامی اند و از چارچوب معارف وحیانی، حدیثی و روائی این سه دین پا فراتر نگذاشته اند.
... [مشاهده متن کامل]
قصر ها یا کاخ های مجلل و با شکوه این سه دین بر روی دو ستون قصه ای بنا گردیده اند ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و محمّد با القاب نیمه سنگینی به زبان عربی از قبیل ابو - و اُم البشر که دو افسانه خیالی - اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی ( یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ) و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسی و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا و زمزمه نشده.
طریقت های گوناگون عرفانی، پیاده روی های حاشیه ای در کنار الصراط المستقیم یا به اصطلاح راه راست شرایع دینی بیش نبوده و نمی باشند. حق تعالی عارفان دینی پیرو ادیان ابراهیمی و خدای کلمه ای این ادیان با نام هائی از قبیل یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیای قوم یهود و آبّّا به شکل آبابا یا پدر آسمانی قوم آرامی و ایسای اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور و الله قوم عرب ساکن سرزمین حجاز و بقیه اقوام مسلمان ملقب به نور سماوات و الارض یکی می باشد و مانند آنها فقط یک لفظ یا یک کلمه و یا واژه و یک مفهوم محض و ایده انتزاعی بیش نبوده و نمی باشد و فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های متناهی، موازی، مساوی و بیشمار هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از یک قطره ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف و عشق یار یا پروردگار و یا در بطن هستی یا وجود، ماهیت و ذات مطلق، بیکران و بی نهایت وی یا آفریدگار کائنات که با خود کائنات یکی است.
اگر یک حکیم دینی مقید و وابسته به معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی از یکطرف و از طرفی دیگر متکی به استدلالات فهمانی و عقلانی فلسفی و یک عارف دینی موظف به ره روی به اصطلاح طریقتی - شهودی زیر یوغ شریعت، نتوانند افسانه نوی از آفرینش این جهان و موجودات درون آن منجمله انسان و هدف از این آفرینش از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی ارائه دهند، نشانید که لقب هایشان حکیم و عارف الهی یا حق تعالی باشند.
یک تجربه شهودی - حقیقی :
نفس مجرد یا من افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) بهنگام بسته شدن نطفه تثلیثی مادی - روانی - روحی ( به زبان علمی نطفه اتمی - مولکولی ) در رحم مادر و در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی، برای اولین بار در این دنیا از ترکیب نیمی از منِ پدر و نیمی از منِ مادر آفریده نمی شود، زیرا اگر چنین باشد، آنگاه نفوس مجرد یا من های والدین در تولید فرزندان بعدی نیم تر و نیم تر خواهند گردید و در تولید آخرین فرزند به نهایت قلت یا کوچکی خواهند رسید، در صورتیکه این موضوع حقیقت ندارد. یعنی نفوس مجرد یا من های فرزندان و پدران و مادران در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، بطور مطلق مستقل از هم و جملگی بطور همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی ( به احتمال قریب به یقین چهل سالگی ) و هرکدام بصورت زوجی و از جنس نفس مجرد یا منِ واحد و مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی ( و نه از نفس مجرد یک مرد خیالی - اوهامی بنام آدم ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از جاودانگی بر خوردار گردیده اند.
برخلاف بینش و باور عارفان دینی، نفس مجرد یا من به هیچ نوع تزکیه و تهذیب و پاک سازی هیچگونه نیازی ندارد بلکه فهم و عقل که یکی از وظایف مهم آنها عبارت است از تفسیر واقعیت برای مشاهدات غیر مستقیم نفسانی از واقعیت. پدیده هائی از قبیل اگوئسیم یا خود مرکز بینی ؛ نارزیسم یا خود شیفتگی بیمار گونه ؛ عقده حقارت یا خود کوچک بینی و عقده خود بزرگ بینی، برتر بینی ایل و طایفه و قبیله و فوم خودی ؛ آگاهی و خودآگاهی محصولات نفس مجرد یا من نمی باشند بلکه تولیدات حاصل از عملکرد قوای ادراکی فهم و عقل بر روی داده های حواس پنجگانه، تمایلات غریزی به ویژه غریزه نام آوری و شهرت طلبی و آرزوها و محتوای خاطرات. اگر تفسیر واقعیت اوهامی و مه آلود باشد، آنگاه مشاهدات نفسانی به همان اندازه تار و اوهامی و ابهامی خواهند بود.
تقسیم نفس مجرد که به معنای من و از جنسیت مردانه و زنانه برخوردار می باشد، به چهار نوع اماره، لوامه ، ملهمه و مطمئنه و اعلام جهاد اکبر یا مبارزه بزرگ با آن یکی از بنیادی ترین گمراهه روی های حکمت دینی محسوب میشود.
یک تجربه شهودی - حقیقی دیگر :
خدای حقیقی و واقعی در لحظه جاودانه حال و بطور همزمان از دو نوع حاکمیت و فرمانروایی برخوردار است؛ یکی مستقیم و بدون واسطه با اختیار و خواست کاملا آزاد تحت حاکمیت مرگ در طی حالت برزخ در قالب روئیا های حقیقی و روشن در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در بخش عظیم یا بزرگ غیبی یا متافیزیکالی همین دنیای فیزیکی و دیگری غیر مستقیم یعنی از طریق قوانین حاکم بر طبیعت و در کانال زنجیره علت و معلول ( که چیز دیگری نیستند غیر از تصمیمات بی قید و شرط خود وی ) و برخورداری از آزاد های حسی، غریزی، فهمانی و عقلانی و خواست های نسبتا آزاد انفرادی ( که چیز های دیگری نیستند غیر از اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر وی ) تحت حاکمیت کوتاه مدت تولد دنیوی.
حاکمیت مرگ بر خلاف بینش و باور به تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《 دنیا - برزخ - آخرت》 تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت ادامه نمی یابد بلکه همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل.
انسان ( منجمله هیچ موجود نباتی و حیوانی ) در طی تجربه عشق و زندگی بسیار طولانی در حالت بهشت برین ( یعنی از لحظه آفرینش اولیه تا آغاز سفر دایره وار دنیوی ) و پس از آن در طی برزخ های متوالی و بسیار طولانی و مشاهده و تجربه همان عشق و زندگی بهشت برینی مبدئی در قالب رویاهای حقیقی و روشن به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران خدای حقیقی و واقعی، از خود دارای هیچگونه اختیار و اراده و خواست آزاد نبوده و نخواهد بود بلکه فقط در طی زندگی های متوالی، فراوان و کوتاه مدت دنیوی.
... [مشاهده متن کامل]
قصر ها یا کاخ های مجلل و با شکوه این سه دین بر روی دو ستون قصه ای بنا گردیده اند ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و محمّد با القاب نیمه سنگینی به زبان عربی از قبیل ابو - و اُم البشر که دو افسانه خیالی - اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی ( یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ) و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسی و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا و زمزمه نشده.
طریقت های گوناگون عرفانی، پیاده روی های حاشیه ای در کنار الصراط المستقیم یا به اصطلاح راه راست شرایع دینی بیش نبوده و نمی باشند. حق تعالی عارفان دینی پیرو ادیان ابراهیمی و خدای کلمه ای این ادیان با نام هائی از قبیل یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیای قوم یهود و آبّّا به شکل آبابا یا پدر آسمانی قوم آرامی و ایسای اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور و الله قوم عرب ساکن سرزمین حجاز و بقیه اقوام مسلمان ملقب به نور سماوات و الارض یکی می باشد و مانند آنها فقط یک لفظ یا یک کلمه و یا واژه و یک مفهوم محض و ایده انتزاعی بیش نبوده و نمی باشد و فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های متناهی، موازی، مساوی و بیشمار هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از یک قطره ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف و عشق یار یا پروردگار و یا در بطن هستی یا وجود، ماهیت و ذات مطلق، بیکران و بی نهایت وی یا آفریدگار کائنات که با خود کائنات یکی است.
اگر یک حکیم دینی مقید و وابسته به معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی از یکطرف و از طرفی دیگر متکی به استدلالات فهمانی و عقلانی فلسفی و یک عارف دینی موظف به ره روی به اصطلاح طریقتی - شهودی زیر یوغ شریعت، نتوانند افسانه نوی از آفرینش این جهان و موجودات درون آن منجمله انسان و هدف از این آفرینش از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی ارائه دهند، نشانید که لقب هایشان حکیم و عارف الهی یا حق تعالی باشند.
یک تجربه شهودی - حقیقی :
نفس مجرد یا من افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) بهنگام بسته شدن نطفه تثلیثی مادی - روانی - روحی ( به زبان علمی نطفه اتمی - مولکولی ) در رحم مادر و در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی، برای اولین بار در این دنیا از ترکیب نیمی از منِ پدر و نیمی از منِ مادر آفریده نمی شود، زیرا اگر چنین باشد، آنگاه نفوس مجرد یا من های والدین در تولید فرزندان بعدی نیم تر و نیم تر خواهند گردید و در تولید آخرین فرزند به نهایت قلت یا کوچکی خواهند رسید، در صورتیکه این موضوع حقیقت ندارد. یعنی نفوس مجرد یا من های فرزندان و پدران و مادران در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، بطور مطلق مستقل از هم و جملگی بطور همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی ( به احتمال قریب به یقین چهل سالگی ) و هرکدام بصورت زوجی و از جنس نفس مجرد یا منِ واحد و مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی ( و نه از نفس مجرد یک مرد خیالی - اوهامی بنام آدم ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از جاودانگی بر خوردار گردیده اند.
برخلاف بینش و باور عارفان دینی، نفس مجرد یا من به هیچ نوع تزکیه و تهذیب و پاک سازی هیچگونه نیازی ندارد بلکه فهم و عقل که یکی از وظایف مهم آنها عبارت است از تفسیر واقعیت برای مشاهدات غیر مستقیم نفسانی از واقعیت. پدیده هائی از قبیل اگوئسیم یا خود مرکز بینی ؛ نارزیسم یا خود شیفتگی بیمار گونه ؛ عقده حقارت یا خود کوچک بینی و عقده خود بزرگ بینی، برتر بینی ایل و طایفه و قبیله و فوم خودی ؛ آگاهی و خودآگاهی محصولات نفس مجرد یا من نمی باشند بلکه تولیدات حاصل از عملکرد قوای ادراکی فهم و عقل بر روی داده های حواس پنجگانه، تمایلات غریزی به ویژه غریزه نام آوری و شهرت طلبی و آرزوها و محتوای خاطرات. اگر تفسیر واقعیت اوهامی و مه آلود باشد، آنگاه مشاهدات نفسانی به همان اندازه تار و اوهامی و ابهامی خواهند بود.
تقسیم نفس مجرد که به معنای من و از جنسیت مردانه و زنانه برخوردار می باشد، به چهار نوع اماره، لوامه ، ملهمه و مطمئنه و اعلام جهاد اکبر یا مبارزه بزرگ با آن یکی از بنیادی ترین گمراهه روی های حکمت دینی محسوب میشود.
یک تجربه شهودی - حقیقی دیگر :
خدای حقیقی و واقعی در لحظه جاودانه حال و بطور همزمان از دو نوع حاکمیت و فرمانروایی برخوردار است؛ یکی مستقیم و بدون واسطه با اختیار و خواست کاملا آزاد تحت حاکمیت مرگ در طی حالت برزخ در قالب روئیا های حقیقی و روشن در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در بخش عظیم یا بزرگ غیبی یا متافیزیکالی همین دنیای فیزیکی و دیگری غیر مستقیم یعنی از طریق قوانین حاکم بر طبیعت و در کانال زنجیره علت و معلول ( که چیز دیگری نیستند غیر از تصمیمات بی قید و شرط خود وی ) و برخورداری از آزاد های حسی، غریزی، فهمانی و عقلانی و خواست های نسبتا آزاد انفرادی ( که چیز های دیگری نیستند غیر از اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر وی ) تحت حاکمیت کوتاه مدت تولد دنیوی.
حاکمیت مرگ بر خلاف بینش و باور به تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《 دنیا - برزخ - آخرت》 تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت ادامه نمی یابد بلکه همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل.
انسان ( منجمله هیچ موجود نباتی و حیوانی ) در طی تجربه عشق و زندگی بسیار طولانی در حالت بهشت برین ( یعنی از لحظه آفرینش اولیه تا آغاز سفر دایره وار دنیوی ) و پس از آن در طی برزخ های متوالی و بسیار طولانی و مشاهده و تجربه همان عشق و زندگی بهشت برینی مبدئی در قالب رویاهای حقیقی و روشن به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران خدای حقیقی و واقعی، از خود دارای هیچگونه اختیار و اراده و خواست آزاد نبوده و نخواهد بود بلکه فقط در طی زندگی های متوالی، فراوان و کوتاه مدت دنیوی.