تجدید قوا


معنی انگلیسی:
invigoration, revival, reenforcement, refreshment, reinforcement

مترادف ها

rest (اسم)
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون

refection (اسم)
تجدید قوا

فارسی به عربی

استراحة

پیشنهاد کاربران

تجدید قوا به پارسی : بازیابی توان
انرژی گرفتن مجدد
نیروی از دست رفته را دوباره به دست آوردن
تجدیدقوا

بپرس