تجبیه

لغت نامه دهخدا

( تجبیة ) تجبیة. [ ت َب ِ ی َ ] ( ع مص ) ( از: «ج ب ی » ) بر هیأت راکعان باستادن. ( تاج المصادر بیهقی ). پشت خم کرده استادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود بحالت ایستاده. ( اقرب الموارد ). || نهادن هر دو دست بر زمین. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || بر روی افتادن. ( قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بسجده درافتادن. ( اقرب الموارد ).
تجبیه. [ ت َ ] ( ع مص ) ( از: «ج ب هَ» ) سرنگون کردن خود را.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). || نوعی از تشهیر و آن چنان باشد که روی هر دو زانی را سرخ یا سیاه کرده بر شتر یا خر سوار کنند بطرزی که روی یکی مخالف روی دیگری باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

بر هیات راکعان باستادن . پشت خم کرده استادن . یا نهادن هر دو دست بر دو زانوی خود . نهادن هر دو دست بر زانوی خود به حالت ایستاده . یا نهادن هر دو دست بر زمین . یا بر روی افتادن . بسجده درافتادن .

پیشنهاد کاربران

بپرس