تجبل. [ ت َج َب ْ ب ُ ] ( ع مص ) بکوه درآمدن. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). داخل شدن در کوه. ( شرح قاموس ). || جمع شدن خاک. ( از قطر المحیط ). || تمام گرفتن آنچه نزد کسی بود. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).