تجأجو

لغت نامه دهخدا

تجأجؤ. [ ت َ ج َءْ ج ُءْ ] ( ع مص ) ( از: «جأجاء» ) بازایستادن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ): رایتک لاتجأجاء عن حماها. ( اقرب الموارد ). || ترسیدن از چیزی یا کسی. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

باز ایستادن . یا ترسیدن از چیزی یا کسی .

پیشنهاد کاربران

بپرس