تجاول

لغت نامه دهخدا

تجاول. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) با یکدیگر بگشتن در حرب. ( از اقرب الموارد )( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ): تجاولوا؛ اذا جال بعضهم علی بعض فی الحرب. ( منتهی الارب ).
والخیل تعلم انا فی تجاولنا
یوم الحفاظ اولو بوسی و انعام.
( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

با یکدیگر بگشتن در حرب

پیشنهاد کاربران

بپرس