تجاوز کردن به

مترادف ها

poach (فعل)
دزدیدن، لگد زدن، راندن، فرو کردن، بهم زدن، تجاوز کردن به، هل دادن، اب پز کردن، دزدکی شکار کردن، برخلاف مقررات شکار صید کردن

violate (فعل)
ستیزه کردن، نقض کردن، شکستن، تجاوز کردن به، ستم کردن، بی حرمت ساختن، هتک احترام کردن

entrench (فعل)
تجاوز کردن به، خندق کندن، در سنگر قرار دادن، سنگربندی کردن

intrench (فعل)
تجاوز کردن به، خندق کندن، در سنگر قرار دادن

فارسی به عربی

اسلق , انتهک , تحصن

پیشنهاد کاربران

بی سیرت کردن. [ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عوام، عملی نامشروع با کسی کردن. فساد کردن ( بیشتر با نابالغی ) . بی سیرت کردن دختری یا پسری را؛ عملی منافی عفت با او کردن و مُهر برگرفتن از دوشیزه نه بوجه مشروع و دوشیزگی بردن بجبر و با وی بنامشروع آرامیدن. ( از یادداشت مؤلف ) . بی آبرو کردن. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]


بپرس