تثنی. [ ت َ ث َن ْ نی ] ( ع مص ) دوتاه شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دوتا شدن. ( زوزنی ) ( ناظم الاطباء ). بدو درآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || گردیده شدن. ( شرح قاموس ). بازگردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انصراف. ( قطر المحیط ). || خرامیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ): تثنی فلان فی مشیته ؛ تمایل.