تثمین

لغت نامه دهخدا

تثمین. [ ت َ ] ( ع مص ) هشت گوشه کردن. ( تاج المصادربیهقی ) ( زوزنی ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هشت و هشت رخ کردن. ( فرهنگ نظام ). || قیمت گذاشتن بر کالا. ( از قطر المحیط ). بحدس و تخمین قیمت کردن کالا. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) هشت سو کردن هشت گوش ساختن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - بها کردن ، قیمت کردن . ۲ - هشت سو کردن ، هشت گوش ساختن .

فرهنگ عمید

= قیمت گذاری

پیشنهاد کاربران

بپرس